برادران
ما بی سنگی در مشت
بی گلویی از فریاد
بی پرخاشی از خشم
بی نگاهی حتا به قصد براندازی
میهمان تیغ تردید شدیم
سر در چاه خویش
چون یوسف اندیشه
یا بصیرت یعقوب
بی گلویی از فریاد
بی پرخاشی از خشم
بی نگاهی حتا به قصد براندازی
میهمان تیغ تردید شدیم
سر در چاه خویش
چون یوسف اندیشه
یا بصیرت یعقوب